یکشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۹ - ۰۹:۳۴

شوهر خانم کارگردان قرار است کدام فروغ را بسازد؟!

«تحریف فروغ» خطری محتمل در شرایط ولنگاری فرهنگی

فروغ فرخزاد

سینماپرس: کم‌تحرکی در حوزه فرهنگ و هنر باعث شده تا در ترسیم وجوه واقعی شخصیت‌ها و چهره‌های هنری تاریخ ایران تا حدودی به راویانی که احتمالاً به حقایق زندگی این چهره‌ها وفاداری لازم را ندارند، عرصه را ببازیم.

به گزارش سینماپرس، شاید گفته شود که در تاریخ معاصر ایران آنقدر چهره‌های مختلف وجود دارند که حالا حالاها نوبت به شاعره‌ای، چون فروغ فرخزاد نرسد و گوناگونی و تفاوت حالات و روحیات او در زندگی‌اش سبب می‌شود تولید اثر درباره او سخت باشد و اینکه اساساً ما درباره شخصیت‌های اصلی‌تر و مهم‌تر چه کرده‌ایم که حالا فروغ در اولویت باشد، اما این نگاه می‌تواند تا حدودی سطحی و غیرراهبردی تلقی شود چراکه وقتی برای ترسیم و روایت چهره‌های مهم ادبی، چون فروغ به طور کامل کنار بایستیم، روایت‌هایی که دوست دارند صرفاً بخشی خاص از زندگی و آثار او برجسته شود، منفعل نخواهند ماند.

دو سال پیش بود که خبر آمد کمال تبریزی قصد دارد درباره پروین اعتصامی فیلم بسازد. کارگردانی که پیش از این سریالی درباره «شهریار» ساخت و ابعاد انقلابی و شخصیت بسیجی این شاعر بزرگ را انکار کرد. آن زمان هشدار دادیم که «پروین» کمال تبریزی به احتمال زیاد چیزی شبیه «شهریار» او خواهد بود. حالا خبر می‌رسد که جهانگیر کوثری به عنوان تهیه کننده قصد تولید فیلمی با موضوع فروغ فرخزاد را دارد. درباره این فیلم نمی‌توان از حالا که هنوز ساخته نشده، پیشداوری کرد، اما می‌توان حدس زد که وجوه انقلابی شعر فروغ که در مراحل پایانی عمرش تجلی پیدا کرد، احتمالاً در این اثر بروز و ظهور نیابد و تنها جنبه‌های فمنیستی او برجسته شود. نام این فیلم قرار است «رگ‌های آبی فروغ فرخزاد» باشد. باید امیدوار باشیم این اثر آخرین فیلم درباره فروغ نباشد چراکه وجوه انقلابی زیست و شعر فروغ در مقطع پایانی عمرش می‌تواند موضوع یک فیلم مستقل باشد.


فروغی که عاقبت به خیر شد

تا همین چند سال پیش و قبل از برگزاری مراسم هر ساله دیدار رمضانی شعرا با مقام معظم رهبری در شب شعر سال ۱۳۸۹ و سخنان ایشان در مورد فروغ فرخزاد کسی فکر نمی‌کرد که رهبر انقلاب چنین نگاهی نسبت به این شاعره معاصر داشته باشد. چه اینکه معمولاً صحبت و مصادره اشعار و شخص فروغ منحصر به طیف شبه‌روشنفکرانی بود که به قول فروغ هنوز هم در «مرداب‌های الکل / با آن بخارهای گَسِ مسموم» غوطه می‌خورند. رهبر انقلاب در این مراسم و پس از خواندن یک شعر عاشقانه از سوی یکی از خانم‌های جلسه نکاتی را متذکر شدند که بعدها در قالب کتاب «شب شاعران بیدل» برای اولین بار سخنان منتشرنشده معظم‌له در این دیدار را در اختیار مخاطبان قرار داد. در بخشی از این برنامه رهبر معظم انقلاب ضمن توجه دادن شعرا به مباحثی با محوریت رعایت عفاف و حجاب در اشعارشان، درباره فروغ فرخزاد می‌گویند: «.. آن جایی که به مسائل دل و عواطف و این‌ها می‌پردازید، حد نگه دارید، یعنی آن حالت عفاف و حجاب را حفظ کنید. این را بدانید شعری که آن وقت فروغ فرخزاد می‌گفت، در دنیای روشنفکری آن زمان هم کسی قبول نداشت. خب، ما با این‌ها مواجه بودیم، روبه‌رو بودیم، همین‌هایی که شب توی قهوه‌خانه‌ها و کافه‌های تهران می‌نشستند و عرق‌خوری می‌کردند و آن‌ها را از مستی روی دوش می‌کشیدند و می‌بردندشان خانه، چون نمی‌توانستند بروند، همان‌ها هم معتقد نبودند که شعر باز و عریان- مثل بعضی از شعرهای فروغ فرخزاد- باید گفته شود. این در حالی بود که آن زمان فرهنگ، فرهنگی مستهجنی بود که حالا گوشه‌ای از آن هم در شعر بعضی از شعرای آن روز خودش را نشان داده بود. من اسمی از بعضی شعرای زن دیگر نمی‌آورم؛ چون فروغ فرخزاد اولاً مرد، ثانیاً به اعتقاد من عاقبت به خیر هم شد. بعضی‌های دیگر نه، عاقبت به خیر نشدند و نخواهند شد، لذا به آن‌ها اشاره‌ای نمی‌کنم و از آن‌ها اسم نمی‌آورم.»

این اظهار نظر رهبر انقلاب درباره فروغ فرخزاد و اشاره به عاقبت به خیری فروغ باعث شد تا بحث پیرامون زندگی و اشعار این شاعره دوباره نقل محافل بشود، اما این دم گرفتن‌ها هرگز از دایره جلسات ادبی و شب شعرهای خارج نشد و جبهه فرهنگی انقلاب هم نیازی به تبیین هر چه بهتر و بیشتر انتقادات فروغ در مورد واقعیات تفکرات مملو از عفیون و الکل مدعیان روشنفکری در قالب فیلم و سریال احساس نکرد؛ اتفاقی که در مورد چهره‌های دیگری مانند جلال آل‌احمد اتفاق افتاده است.


حبس فروغ توسط دکانداران مدعی روشنفکری

متأسفانه در رابطه با پرداخت واقعی به ابعاد زندگی و شخصیتی کسی مثل فروغ فرخزاد به غیر از واکنش‌ها و نوشته‌های پراکنده‌ای که از سوی برخی فعالان حوزه ادبیات و شعر یا علاقه‌مندان و پژوهشگران حوزه تاریخ معاصر منتشر شده است، هیچ اقدام سازنده‌ای از سوی جبهه فرهنگی انقلاب برای جلوگیری از مصادره به مطلوب این شاعره توسط طیف‌های مختلف مدعی روشنفکری، صورت نگرفته است تا جایی که هنوز هم خروجی این جبهه تک‌مضراب‌هایی است که توسط برخی افراد مانند محمدرضا کایینی به عنوان پژوهشگر تاریخ معاصر نواخته می‌شود.
کایینی در رابطه با دلزدگی و پشت پا زدن فروغ فرخزاد به عوالم خلسه‌آفرین شبه‌روشنفکری می‌نویسد: «مرداب‌های الکل / با آن بخارهای گَسِ مسموم / انبوه بی‌تحرک روشنفکران را / به ژرفنای خویش کشیدند / و موش‌های موذی / اوراق زرنگار کتب را / در گنجه‌های کهنه جویدند!... *

... من از سربند همین شعر، فروغ فرخزاد را با جلال آل احمد مقایسه می‌کنم. هر دو در نوجوانی و دلزده از تحکمات پدران، خانه را ترک گفتند، اما در واپسین فصل حیات، به نوعی منتقد آن شدند که روزی در پی به کف آوردن آن بودند! جامعه ادبی ایران، نخست فروغ را در قامت توصیف‌گر احساسات مَگوی زنانه شناخت و من با زبان بازتر می‌گویم: نوعی محرک اسافل اعضا! سرخوردگی و نبوغ او در نوجوانی، چُنان میدانی را برای جولان یافته بود و تا جایی هم که توانست، در آن تاخت! انتقاد به عریانی شعر خود را برنمی‌تافت و به عنوان نمونه در پایان چاپ دوم «اسیر» (از انتشارات امیرکبیر) یک نیم دوجین لنگه کفش به سوی مخاطبان پرتاب کرد که: عقب مانده‌اید و زن و حال و روزش را به رسمیت نشناخته‌اید و پیشرفت زمان آدمتان خواهد کرد و... الخ (نقل به مضمون).... او در ۳۲ سالگی که مرگ را پذیرا گشت، بر محمل حق‌جویی و رستگاری بود، اما کاسبکاران و دکانداران ادبیات، همچنان کوشیدند تا وی را در آغازین منزلگاه شعری خود حبس کنند و جامه‌ای که او در زمان حیات آن را به درآورده بود، بر مرده وی بپوشانند و امر را بر بسا جوانان و علاقه‌مندانش مشتبه سازند! بازخوانی شعر و زندگی و زمانه فروغ، پرده‌ای دیگر از شعبده‌بازی و دغل‌کاری روشنفکری ایرانی را عیان می‌کند و مگر در سالیان اخیر نکرده؟...»

* (تولدی دیگر، چاپ دهم، انتشارات مروارید، ص ۱۰۷).

*جوان

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.